عمق فاجعه
 
دختر آسموني
سه شنبه 16 فروردين 1390برچسب:, :: 1:3 ::  نويسنده : ريحون

دقيق يادم نيست چند روز گذشته بود كه توي شهر مدينه بوديم ولي يه روز قرار شد همه دسته جمعي با 3 تا اتوبوس بريم زيارت دوره(يعني چند تا مسجد كه مال زمان پبامبر بود و ببينيم البته كوه احد ام بود)

خلاصه ما صبح بعد از صبحانه سوار اتوبوس شديم كه راه بيفتيم حالا از همه اينا بگذريم كه من تا حالا تو عمرم انقدر مسجد نرفته بودم ولي خب تا ساعت 12 ظهر طول كشيد موقع برگشت روحاني گروهمون توي اتوبوس ما بود من و مامانم ام صندلي پشت راننده نشسته بوديم اين آقاي آخوند ما با چند تا از آقايون هم سفرمون شروع كردن به سوال كردن از آقاي راننده در باره زندگيش

و براي بقيه (يعني ماها كه نزديك تر بوديم)

ترجمه ميكردن

مكالمشون به اين صورت بود:

_ چند تا زن داري؟

_ 2 تا

_ چند تا بچه داري؟

_ 11 تا .6 تا دختر 5 تا پسر

_ هر 2 تاشون توي 1 خونه زندگي ميكنن؟

_ آره

_ با هم مشكل ندارن؟

_ نه اگه دعوا بكنن بهشون ميگم از خونه من برن بيرون تازه براي چشم و هم چشمي بيشتر منو تحويل ميگيرن.خودت چند تا زن داري؟

_ يكي. ما تو ايران اگه 2 تا زن داشته باشيم اولي ميگه برو خونه دومي. دومي ميگه برو خونه اولي آخرشم بايد بري مسجد بخوابي.

((البته ابن خلاصش بود بدون حاشيه))

بعد با خودم گفتم اين كه يه راننده معموليه تازه اوضاع ماليشم خوب نيست 2 تا زن داره حتما پولداراشون حرمسرا دارن ديگه تازه بد تر از همه اينكه اينم فهميدم كه رنهاشون تا سال 2006 حتي شناسنامه نداشتن بعد توي دانشگاه ام فقط اجازه دارن توي 2 تا رشته تحصيل كنن 1.پرستاري

2.علوم پايه اونم فقط براي تدريس به خانوم ها

يه چيز ديگه اينكه ميگن در زمان پيامبر اعراب جاهل بودن تازه مثلا الان عاقل تر شدن ببينين اون موقع چي بودن.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. در ضمن حتما نظر بدين خوشحال ميشم.
نويسندگان